نماز
نماز

نماز

نماز های واجب

نماز های واجب:نماز های واجب شش است.

اول:نماز های روزانه

دوم:نماز های آیات

سوم:نماز میت

چهارم:نماز طواف طواف واجب خانه کعبه

پنجم:نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر بنا بر احتیاط واجب است.

ششم:نمازی که به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب می شود و نماز جمعه از نماز های روزانه است.

منبع:رساله توضیح المسائل آیت الله سیستانی

یک داستان درباره نماز

خدمت حضرت رسول خدا(ص) آمد ،حضرت فرمود با گوسفندات چه کردی؟

عرض کرد ای رسول خدا داستان شگفت آوری برای آن هاست ،حضرت فرمود :چه قصه ای ؟عرض کرد ای رسول خدا در آن میان که به نماز ایستاده بودم ناگاه گرگی بر گوسفندان حمله کرد،به خود گفتم پروردگارا نمازم ،گوسفندانم ،شیطان بدلم افکند که ای اباذر کجایی تو؟ اگر گرگ ها بر گوسفندانت حمله کنند تو در نماز باشی ،تمام آن ها را نابود کنند و چیزی برای زندگی تو در دنیا به جا نمی ماند .

به شیطان گفتم توحید خدا و ایمان به محمد رسول خدا (ص) و دوستی برادرش آقای مردم ُعلی بن ابی طالب و دوستی امامان طاهرین و پاکیزگان از نسل علی  و دشمنی دشمنانشان برای من باقی می ماند و هر چه که از دنیا از دست برود بعد از این باطل است ،سپس مشغول نماز شدم ،گرگ آمد و گوسفندی را گرفت و رفت به طوری که من می دیدم ناگاه شیری به گرگ رو آورد و او را پاره کرد و دو نیم کرد و گوسفند را خلاص کرد و بلکه برگرداند .بعد فریاد زد ای اباذر سرگرم نمازت شو که همانا خدای سبحان مرا مامور نگهداری گوسفندان تو کرده تا زمانی که نمازت را بخوانی ،من مشغول نماز شدم .شگفتی مرا فرا گرفت که جز خدای سبحان کسی نمی دانست سپس شیر آمد و گفت برو به سوی محمد (ص)و از طرف من به او سلام برسان و به او خبر ده که همراه و صحابه ات را خدا گرامی داشت .شیری را موکل کرد برای نگهداری گوسفندانش ،سپس رسول خدا شادمان شد و اطرافیانش از شنیدن این قصه تعجب کرند. 

ادامه مطلب ...

نماز بی ریا!

فکرم همه‌جا هست، ولی پیشِ خدا نیست            سجادۀ زَردوز که محرابِ دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟                   اندیشه سَیّالِ من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

از شدّتِ اِخلاصِ من عالَم شده حیران                  تعریف نباشد، ابداً قصدِ ریا نیست!

از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده                        از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

یک‌ ذرّه فقط کُندتر از سرعتِ نور است                  هر رکعتِ من حائزِ عنوان جهانی‌ست!

این سجدۀ سهو است؟ و یا رکعتِ آخر؟               چندی‌ست که این حافظه در خدمتِ ما نیست

ای دلبرِ من! تا غمِ وام است و تورُّم                     محراب به یاد خمِ ابروی شما نیست

بی‌دغدغه یک سجدۀ راحت نتوان کرد                 تا فکر من از قسطِ عقب‌مانده جدا نیست

هر سکّه که دادند دوتا سکّه گرفتند                   گفتند که این بهرۀ بانکی‌ست، رِبا نیست!

از بس‌ که پیِ نیم‌ وَجَب نانِ حلالیم                     در سجدۀ ما رونق اگر هست، صفا نیست

بَه بَه، چه نمازی‌ست! همین است که گویند         راهِ شُعَرا دور زِ راهِ عُرَفا نیست